مکه
 
 
 
نویسنده : مبین اردکان
تاریخ : پنج شنبه 93/7/3
نظر

در زمان حضرت عیسى(علیه‎السلام)، زنى صالح و عابد، زندگی می کرد. وی وقتی زمان نماز فرا مى‎رسید، هر کارى که داشت رها و به نماز مشغول مى‎شد. روزى هنگام پختن نان، مؤذّن بانگ نماز فرا داد. زن نان پختن را رها کرد و به نماز مشغول شد؛ چون به نماز ایستاد، شیطان در وى وسوسه کرد که: «تا تو از نماز فارغ شوى، نان‎ها همه می‎سوزند.» زن به دل جواب داد: ...

 اگرنان‎ها بسوزد بهتر است که روز قیامت تنم به آتش دوزخ بسوزد. بار دیگر شیطان وسوسه کرد که: پسرت در تنور افتاد و سوخت،

زن در دل جواب داد: اگر خداى متعال قضا را بر این قرار داده که من در حین نماز و پسرم به آتش دنیا بسوزد؛ من به قضاى خداى تعالى راضى هستم و از نماز فارغ نمى‎شوم که خداوند خود، فرزندم را از آتش نگاه دارد.

شوهر زن به خانه آمد، زن را در حال نماز دید، و نان‎ها را در حالی که نسوخته بودند در تنور دید. و فرزندش را دید که در آتش بازى می کند و یک تار مویش نیز نسوخته است، و به قدرت خداوند، آتش بر وى بوستان گشته است.
چون نماز زن تمام شد، شوهر دست وى گرفت و نزدیک تنور آورد و در تنور نگریست، فرزند را به سلامت دید و نان‎هارا نیز نسوخته دید. مرد در عجب ماند و خدا را شکر کرد، و زن نیز سجده شکر کرد.

مرد، به همراه فرزندش به نزد حضرت عیسى(علیه‎السلام) رفت و جریان را به حضرت گفت.

حضرت عیسى گفت: برو از زنت بپرس که چه معامله‎ای با خدا کرده است و چه رازی با خدا دارد؟ چرا که اگر مردی این کرامات را داشت به وی وحی می‎شد.

شوهر نزد زن آمد و از راز این جریان پرسید. زن گفت:

- کار آخرت را در مقابل کار دنیا جلو انداختم.
- هرگز بدون طهارت نبودم.
- چون وقت نماز می‎شد همه کارها را رها می‎کردم و مشغول نماز می‎شدم.
 - هر کس به من جفا می‎کرد و دشنام می‎داد، کینه‎ای از وى به دل نمی‎گرفتم و به او پاسخی نمی‎دادم و به خدا واگذار می‎کردم.
- به قضاى الهی راضى بودم.
- فرمان خدا را تعظیم داشته و اطاعت می‎کردم.
- بر مردم رحم داشتم .
- نماز شب و نماز ظهر را ترک نکردم.
حضرت عیسى(علیه‎السلام) فرمود: اگر این زن مرد بود پیامبر می‎شد.(کنایه از این که این اعمال، کارهای پیامبران است.)

مسئله نسوختن طفل در تنور آتش، مسئله‎اى است که دو بار قرآن مجید بر آن شهادت داده است، یکى حضرت ابراهیم(علیه‎السلام) در زمان نمرود و دیگر در مورد حضرت موسى(علیه‎السلام) در دوران کودکى در عصر فرعون.
مسلم است که هر کس با تمام وجود تسلیم خداوند  شود، خداوند هر مشکلى را برایش سهل و آسان و هر چیزى را به فرمان او در می‎آورد. چنانچه فرموده‎اند : «اَلْعَبُودِیَّةُ جُوْهَرَةٌ کُنْهُهَ الرُّبُوبِیَّةُ؛ بندگى، حقیقتى است که در ذات آن مالکیت بر هر چیز نهفته است.»